تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1396برچسب:بارون, | 5:37 PM | نویسنده : f.n

بارون میومد ...

برگشتی بهم گفتی نگاش نکن ... مال منه ...

منم واس درآوردن لج تو زل زدم به پنجره ...

کتابمو برداشتی توش نوشتی :

ماهو ازم گرفتی ...

با بارونم کاری نداشته باش ... :|

(من ماهو ازت نگرفتم ... ولی باشه ... با بارونت کاری ندارم ...)

.

.

خیلی هوای بدیه ... حال و هوای بدیه ...

...



ادامه مطلب
صفحه قبل 1 صفحه بعد